از حقارت تا جسارت
- علی اکبر اسداللهی
- 21 ساعت پیش
- مقالههای کوچها
- 9
نگاهی کاربردی از منظر کوچینگ و NLP برای رشد عزتنفس و ارتباطات اثرگذار
مقدمه: داستان خرگوش و لاکپشت — درس استمرار و خودباوری
روزی روزگاری، خرگوش مغرور و چابکی تصمیم گرفت با لاکپشتی آرام و سنگین مسابقه بدهد. همه میدانستند خرگوش سریعتر است، اما او در میان مسیر از شدت اعتمادبهنفس کاذب خوابید. لاکپشت، با گامهای آرام ولی پیوسته، مسیر را ادامه داد و در نهایت برنده شد.
همه از سرعت خرگوش گفتند، اما آنچه لاکپشت را پیروز کرد، استمرار و باور به توانایی خودش بود.
ما هم در زندگی گاهی مانند خرگوش، پر از هیجان لحظهای اما بیاستمراریم؛ یا مثل لاکپشت، آرام ولی دروننگر و مقاوم. آنچه ما را از احساس حقارت به جسارت و اعتمادبهنفس پایدار میرساند، نه سرعت، بلکه استمرار در مسیر رشد ذهن و رفتار است.
بخش اول: از کجا حس حقارت میآید؟
احساس حقارت یعنی باورِ ناتوانی، کوچک بودن یا کمارزشی در مقایسه با دیگران.
اما این احساس معمولاً ریشه در واقعیت ندارد؛ بلکه از باورهای محدودکنندهی ذهنی و شرطیسازیهای دوران رشد ناشی میشود.
از نگاه کوچینگ، حقارت زمانی شکل میگیرد که انسان:
- خودش را با معیار دیگران میسنجد؛
- تواناییهایش را نادیده میگیرد؛
- صدای درونی «نقدگر» را بیش از حد جدی میگیرد.
در NLP گفته میشود ذهن ما مانند یک کامپیوتر برنامهریزیشده است. اگر دادههای ورودی (تجارب،باورها؛ عادتها؛ برچسبها، مقایسهها) منفی باشند، خروجی ذهن نیز احساس ضعف و ترس خواهد بود.
اما خوشبختانه، هر برنامهای قابل بازنویسی است. و اینجاست که کوچینگ و NLP دستبهدست هم میدهند تا ذهن ما را دوباره تنظیم کنند.
بخش دوم: کوچینگ و مسیر آگاهی
کوچینگ یعنی گفتوگویی هدفمند که ما را از «احساس قربانی بودن» به «احساس مالک بودن» میرساند.
کوچ (Coach) به مراجع کمک میکند تا:
- خود را بهتر بشناسد (خودآگاهی)،
- محدودیتها را ببیند و بپذیرد (پذیرش)،
- و بر اساس ارزشها و اهداف واقعیاش اقدام کند (اقدام آگاهانه).
در کوچینگ، هیچکس قرار نیست «اصلاح» شود؛ بلکه قرار است بیدار شود.(پدیدار شود؛ توسعه بدهد خودش را)
وقتی فرد متوجه میشود که حقارت فقط یک تفسیر ذهنی است، در مسیر جسارت قرار میگیرد. جسارت یعنی حرکت با وجود ترس، نه نبودِ ترس.
بخش سوم: NLP و برنامهریزی دوباره ذهن برای جسارت
در NLP ما یاد میگیریم ذهن را مثل یک نرمافزار تنظیم کنیم. چند ابزار کاربردی:
- بازچینش معنا (Reframing)
- یعنی تغییر زاویهی دید.
- بهجای گفتن «من شکست خوردم»، بگوییم «من یاد گرفتم که این روش جواب نمیدهد».
- لنگرگذاری احساسی (Anchoring)
- ایجاد یک نشانه برای فعال کردن حالت جسور.
- مثلاً وقتی حس قدرت داری، دستت را مشت کن و چند بار نفس عمیق بکش.
- بعداً در موقعیتهای ترسناک، همان حرکت را تکرار کن تا ذهنت به آن حالت بازگردد.
- تجسم موفقیت (Visualization)
- هر شب قبل از خواب، خودت را در حال اجرای موفق یک کار ببین.
- مغز بین تصور و واقعیت تفاوتی قائل نیست؛ تمرین ذهنی، اعتمادبهنفس واقعی میسازد.
بخش چهارم: از حقارت تا جسارت در عمل
تغییر، یکشبه اتفاق نمیافتد. همانطور که لاکپشت به آرامی اما پیوسته پیش رفت، رشد ذهنی نیز نیاز به استمرار دارد.
در این مسیر، پنج گام ساده اما مؤثر وجود دارد:
۱. آگاهی از گفتوگوی درونی
به حرفهایی که هر روز در ذهن خودت میزنی گوش بده.
آیا خودت را تحقیر میکنی یا تشویق؟
تمرین: هر روز سه جملهی منفی که نسبت به خودت میگویی را بنویس و کنارش سه جملهی جایگزین مثبت بنویس.
مثلاً:
- من نمیتونم → من دارم یاد میگیرم.
- من همیشه اشتباه میکنم → من در حال رشد و تجربهام.
- هیچکس منو درک نمیکنه → من در حال یادگیری بیان بهتر نیازهای خودم هستم.
۲. پذیرش بیقید و شرط خود
پذیرش یعنی دیدن خود بدون قضاوت.
وقتی خودت را همانگونه که هستی میپذیری، قدرت تغییر پیدا میکنی.
تمرین: جلوی آینه بایست، به چشمان خودت نگاه کن و بگو:
"من تو را همانطور که هستی دوست دارم، و در حال بهتر شدنم."
(در ابتدا شاید عجیب باشد، اما تأثیرش بسیار عمیق است).
۳. بازتعریف شکست و ترس
حقارت معمولاً از ترس شکست یا قضاوت میآید. اما در کوچینگ ما یاد میگیریم که هر شکست فقط یک بازخورد است.
تمرین: تجربهای از شکست را یادداشت کن و بنویس از آن چه یاد گرفتی. سپس بنویس اگر دوباره در همان موقعیت بودی، چه رفتاری انتخاب میکردی.
۴. ساخت لنگر جسارت
هر انسانی لحظاتی در زندگیاش جسور بوده — حتی کوچک.
تمرین: به یاد بیاور زمانی که کاری سخت را انجام دادی. چشمها را ببند، آن لحظه را ببین، بشنو و حس کن. سپس با یک حرکت (مثل مشتکردن دست یا لمس سینه) آن حس را در بدنت ثبت کن.
از این به بعد هر زمان تردید کردی، همان حرکت را تکرار کن.
۵. اقدام کوچک و استمرار
هیچ تحول پایداری بدون استمرار شکل نمیگیرد.
- تمرین: هر روز یک کار کوچک انجام بده که نشانهی جسارت باشد — مثلاً گفتن «نه»، صحبت در جمع، یا درخواست کمک.(فقط اقدام کن ؛ فکر بزرگ؛ قدم و اقدامک کوچک).
- راز موفقیت، نه در گامهای بزرگ، بلکه در تکرار گامهای کوچک است.
بخش پنجم: اثر جسارت بر ارتباطات اجتماعی
وقتی از حقارت به جسارت میرسی، دنیای ارتباطیات نیز تغییر میکند:
- از تأییدطلبی به اصالت میرسی.(گدایی محبت و جلب نظر دیگران تبدیل میشه به عزتمندی و بخودت احترام گذاشتن و خودتو باور کردن و نه گفتن به مواردی که ارزشت نیست در زندگی و معنای زندگی).
- بهجای سکوت یا انفعال، شفاف و محترمانه حرف میزنی.
- و مهمتر از همه، حضور تو برای دیگران الهامبخش میشود.
در NLP گفته میشود:
"نقشه ذهنی ما، واقعیت ما را میسازد."
وقتی نقشهی ذهنیات از «من ضعیفم» به «من در حال رشد و یادگیریام» تغییر کند، جهان بیرون نیز پاسخش را با احترام و فرصت میدهد؛ پاسخی به شایستگی و لیاقت برای تلاش در مسیر شدن و عبور از ایستگاه بودن.
جمعبندی
راه عبور از حقارت به جسارت، سفری درونی است.
کوچینگ و NLP به ما میآموزند که هیچکس نیاز ندارد کامل باشد تا جسور شود؛ کافیست آگاه، پذیرنده و پیوسته در مسیر رشد بمانیم.
جسارت یعنی گفتن "میترسم، اما حرکت میکنم".
عزت نفس : "من لایقم"
اعتماد بنفس: " من میتوانم "
جسارت یعنی ؛ جراتمندی در اقدام با پذیرش ترسهامون و ادامه دادن برای رسیدن به مقصد و مقصود و پایمردی و تاب آوری تا حصول به نتیجه دلخواه و شایستگی رسیدن رو با اقدام و عمل به اثبات رسوندن.
و درست در همان لحظه است که حقارت، به احترام درونی تبدیل میشود. و احترام چیزی نیست جزء زندگی کردن ارزشهامون و جرات نه گفتن به مواردی که ارزشهامون نیستن در مسیر و معنای زتدگیمون.
تمرین نهایی (کارگاه زندگی جسورانه)
یک دفترچهی کوچک انتخاب کن و نامش را بگذار دفتر جسارت.جراتمندی قدم به قدم
هر روز در پایان شب سه مورد بنویس:
- امروز در چه موقعیتی احساس ضعف یا تردید داشتم؟
- چه کاری انجام دادم یا میتوانستم انجام دهم که نشانهی جسارت باشد؟
- فردا چطور میتوانم حتی ۱٪ جسورتر باشم؟
اگر این تمرین را فقط ۲۱ روز ادامه دهی، ذهن تو از «ترس» به «اعتماد» بازبرنامهریزی میشود — درست مثل لاکپشت که هر گام آرامش، او را به پیروزی رساند.
"رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود رهرو آن نیستکه گه تند و گهی خسته رود"
جسارت یعنی همین استمرار در مسیر خودآگاهی، نه مسابقه با دیگران.در واقع دست از مقایسه کردن خودت با دیگران برداری و قضاوت نکنی خودت و دیگران رو؛ و فقط سعی کنی با تمرین و تکرار نسخه بهتری از خودتو بسازی وتوسعه بدی خودتو با تمرکز بر نقاط قوت و بهبود نقاط قابل بهبود رو بتدریج و با استمرار و مداومت و پیگیری و باز خورد گرفتن از نزدیکان و افراد صمیمی و دلسوز و کسانیکه باهات صادق هستند و مشوق در رشدت؛ و این آغاز راه است و نه پیان؛ که هر آغازی رو پایانی است برای شروع مجددی پرقدرت ....پس ادامه دادن ؛ کلید موفقییته؛ دست عزیز من ......