هفت چالش رایج کوچینگ

  • 1 سال پیش
  • کوچینگ حرفه ای
  • 2 دیدگاه
  • 290
هفت چالش رایج کوچینگ

7 چالش رایج کوچینگ


بت آرمنکِنِکت میلر، مربی اجرایی، توصیه‌هایی در مورد نحوه کنترل علل رایج نارضایتی در یک رابطه مربیگری ارائه می‌دهد.
کوچینگ می‌تواند یک تجربه بسیار ارزشمند باشد. با وجود این، در بعضی مواقع، رابطه مربی‌گری می‌تواند برای شما و یا مخاطب‌تان ناامیدکننده شود. اما عامل این ناامیدی چه چیزی می‌تواند باشد؟


1.    آیا من یک رابطه قابل‌اعتماد ایجاد کرده‌ام و به تداوم آن کمک می‌کنم؟


قبل از برچسب‌زدن به مخاطب خود به‌عنوان «غیر قابل هدایت»، رابطه‌ای را که با او دارید ارزیابی کنید. در مقاله‌ام با عنوان مربیگری با اعتماد، در مورد اهمیت ایجاد یک رابطه معتمد با مخاطب صحبت کرده‌ام.


2.    آیا وزنه سنگینی را بلند کرده‌ام؟


برای اینکه یک مربی خوب باشید، داشتن مهارت‌های پرسشگری، حیاتی است. پرسشگری هم هنر و هم‌دانش است. اگر پس از پرسیدن یک سؤال، مراجعه‌کننده فقط به شما خیره شد و یا گفت نمی‌دانم، احتمالاً دوست دارید وارد عمل شوید و در پاسخگویی به او کمک کنید.
اما بهتر است وارد نشوید! در عوض، ابتدا از سکوت کمک بگیرید. اگر مکث، بیش از حد طولانی شد، سؤالی مانند: «اولین چیزی که به ذهن شما می‌رسد چیست؟» یا «وقتی این سؤال را از شما پرسیدم چه احساسی داشتید؟» را بپرسید تا وی را وادار به ادامه تفکر، تجزیه‌وتحلیل و خوداندیشی کنید.


3.    آیا مراجعه‌کننده من می‌خواهد مشکلاتش را حل کنم؟


نقش شما به‌عنوان مربی این است که مراجعه‌کننده خود را راهنمایی نمایید، نه اینکه مشکلاتش را حل کنید. وظیفه شما این است که سؤالات قدرتمندی بپرسید تا مخاطب را وادار کنید راه‌حل خود را توسعه دهد. ارائه راه‌حل، فرصت رشد و پیشرفت را از او سلب می‌کند. این کار اعتماد به شما را تقویت می‌کند تا در آینده راه‌حل‌هایی برای او ارائه دهید.


4.    آیا مخاطبم فکر می‌کند که همه راه‌حل‌ها را می‌داند و برای من و وقتم ارزشی قائل نیست؟


کوچینگ یک همکاری است و زمانی که مخاطب شما به طور مداوم برای جلسات کوچینگ با شما تأخیر می‌کند یا برنامه را تغییر می‌دهد، یا نظرات و تجربیات شما را نادیده می‌گیرد، نشان‌دهنده وجود یک مشکل است. ممکن است جمله «من می‌دانستم» را از دهان او بشنوید. افراد مغرور، قابل هدایت نیستند. این اشخاص باید در مورد نحوه درکشان و تأثیر آن بر اثربخشی و روابط آن‌ها، به چالش کشیده شوند. اگر در نهایت، مراجعه‌کننده‌تان مشتاق دیدن دیدگاه شما نیست، زمان قطع ارتباط فرارسیده است.


5.    آیا مخاطبم نمی‌تواند بپذیرد که باید رفتارش را تغییر دهد؟


اگر مخاطبتان نیازی به تغییر نمی‌بیند، این کار را نخواهد کرد. در این شرایط می‌توانید ارزیابی 360 را روی او انجام دهید. ارزیابی 360 با ارائه اطلاعات بیشتر که می‌تواند مخاطب را کمتر تدافعی و خودآگاه کند، او را متقاعد به تغییر رفتار می‌نماید. اگر تلاش بیشتر دیگران کارساز نبود، وقت خود را تلف نکنید و ادامه ندهید.


6.    آیا مخاطب من مایل به اقدام نیست؟


در پایان، کوچینگ موفق آن است که کسی را متحول و او را در قبال آینده‌اش مسئول کنید. پس از اینکه مخاطب را به سمت یک راه‌حل مناسب هدایت کردید، اگر او تمایلی به ایجاد یک هدف هوشمندانه ندارد و برای تحقق آن پاسخگو نیست، سه گزینه در پیشرو دارید.
ابتدا، با او بررسی کنید که آیا هدفی که انتخاب کرده درست است یا خیر. اگر پاسخ منفی است، مجدداً در این باره صحبت کنید. گزینه دوم این است که او را به سمت تعهد و بررسی سطح تعهدش با استفاده از پرسش مقیاس لیکرت سوق دهید، به‌عنوان‌مثال: «از 1 تا 10، چقدر متعهد هستید که این اتفاق خاص رخ دهد، 10 خیلی زیاد است؟» و در نهایت آخرین گزینه این است که مربیگری او را متوقف کنیم.


7.    آیا مخاطبم نمی‌تواند احساسات خود را مدیریت کند؟


به‌عنوان یک مربی، داشتن حس همدلی مهم است. باید مسیر کوچینگ را با همدلی آغاز کنید و سپس فرد را به سمت رویکردی سوق دهید که بر ایجاد راه حلی برای آینده متمرکز باشد و به گذشته و آنچه قابل تغییر نیست، فکر نکند. اگر احساسات، مربوط به یک رابطه کاری است، به او کمک کنید تا بر روی این که چگونه می‌تواند موقعیت را برای خودش حل‌وفصل کند و برای نجات آن کاری انجام دهد، تمرکز نماید. در آخر، اگر او نتوانست احساساتش را کنترل کند، ممکن است نشان‌دهنده وجود یک مشکل روانی باشد که شما برای کمک به رفع این مسئله، آموزش ندیده‌اید، در این صورت ممکن است نیاز به همکاری منابع انسانی داشته باشید.


در نهایت موفقیت شما به‌عنوان یک مربی، به این بستگی دارد که هم شما و هم مخاطبتان با هم همکاری کنید؛ شما به‌عنوان راهنما عمل می‌کنید و او وظیفه سخت تغییر را بر عهده دارد.
منبع
 

نظرات کاربران

ارسال نظر
شما هم دیدگاه، تجربه یا سوالتان را بنویسید