انتخاب بین 2 سخت

انتخاب بین 2 سخت

وقتی تصمیم آسانی وجود ندارد...

در یکی از جلسات کوچینگ، مدیر ارشد سازمانی با صدایی خسته گفت:

"احساس می‌کنم هیچ انتخابی برنده نیست".

مکث کردیم....به‌جای رفتن به جلو، به درون برگشتیم.

نپرسیدم: "کدوم راه بهتره؟"

بلکه گفتم:

"اگر یک سال بعد، به امروز نگاه کنی، دلت می‌خواد چه چیزی از خودت ببینی؟"

چشم‌هاش برقی زد. در همان لحظه، نه فقط یک تصمیم، بلکه تصویر واضح‌تری از خودش براش روشن شد و ......

 

همه رهبران با لحظاتی روبه‌رو می‌شن که هیچ تصمیمی آسان نیست؛

انتخاب‌ها گاهی بین خوب و بد نیستند، بلکه بین دو گزینه سخت و پرهزینه‌اند.

در چنین بزنگاه‌هایی، کوچینگ قرار نیست راه‌حل بده یا دستورالعمل صادر کنه.

بلکه دعوتیه برای ایستادن، مکث کردن، و دوباره دیدن.

مثل گرفتن آینه‌ای روبه‌روی رهبر،

تا خودش، ارزش‌هاش، پیامدها، فرصت‌ها و هزینه‌های هر انتخابش رو واضح‌تر ببینه.

در این مسیر، سؤال‌های سطحی کافی نیستند.

سؤال‌هایی باید پرسیده بشن که ریشه‌دارن.

سؤال‌هایی که رهبر رو می‌برن به درون خودش:

•        به ارزش‌هایی که هنوز براش زنده‌ان

•        به ترس‌هایی که پنهانشون کرده

•        به انگیزه‌هایی که شاید هنوز نامرئی‌ان

در این مکاشفه درونی، تصمیم نباید فقط «درست» باشه؛

بلکه باید با تمام شرایط زندگی و هویت رهبر هم‌راستا باشه،

و مهم‌تر از اون: از درون، باهاش «آرام» باشه.

اگر فقط از منطق بیرونی استفاده کنیم،

تصمیم ممکنه به‌ظاهر حرفه‌ای و منطقی باشه،

اما در عمق، با خودش تردید، فرسودگی، دودلی و احساس گم‌گشتگی میاره.

تصمیمی که روی کاغذ پیش می‌ره،

اما در درون، تو رو عقب می‌کشه.

کوچینگ، کمک نمیکنه تا فقط "تصمیم گرفته بشه"، بلکه کمک می‌کنه تا تصمیمی گرفته بشه که:

•        از دل صداقت بیاد

•        قابل اجرا باشه

•        تعهدآور و واقع‌گرایانه باشه

•        با شرایط واقعی، ممکن و هم‌راستا باشه

•        و مهم‌تر از همه، حس درستی درون رهبر ایجاد کنه

کوچینگ در بحران، شاید یک راه مشخص نشون نده،

اما فانوسی می‌شه برای اینکه "رهبر، راه خودش رو ببینه." 

نظرات کاربران
ارسال نظر
شما هم دیدگاه، تجربه یا سوالتان را بنویسید