تیم سازی و استخدام

تیم سازی و استخدام

چرا باید یک تیم قدرتمند داشته باشم؟هر اثر بزرگی که ثبت میشه حاصل زحمت تعدادی متخصص هست که در کنار هم و با یک هدف واحد صورت گرفته. اگر در هر زمینه ای نگاه کنید و کارهای بزرگ را بررسی کنید می بینید که آن اثر حاصل یک کار تیمی هست و معمولا اینطوریه که یک گروه تلاش میکنن و یک نفر یا دونفر تمام کننده کار هستند. مثلا یک عمل جراحی قلب باز حاصل زحمت یک تیم هست که هرکسی باتوجه به تخصصی که دارد بخشی از کار را انجام میده تا جایی که نوبت به جراح قلب میشه تا کار را به نتیجه برساند. یا یک وزنه بردار شاید اینطور به نظر بیاد که به تنهایی وزنه را بالا برده و رکوردی را ثبت کرده اما حقیقت اینه که یک تیم هرروز  تمام جزییات را کنترل می کند تا مسیر را آماده کرده تا وزنه بردار نتیجه نهایی را خلق کند. نتیجه ای که دوست دارم اینجا گرفته بشه اینه که اگر قرار هست کار بزرگی انجام بدیم و اثر فوق العاده ای از خودمون بجا بگذاریم مجبور هستیم "یا یک تیم عالی بسازیم و یا عضوی از یک تیم عالی باشیم". تاکیدم این هست که تیم باید عالی باشد و تیم خوب یا معمولی به هیچ دردی نمیخورد. همین که یک گروه باید تلاش کنند تا یک نفر تمام کننده باشد نشان دهنده حساسیت کار هست و دلیلی برای انتخاب افراد عالی و درجه یک، چراکه ممکن هست افراد با خودشان زمزمه کنند چرا ماتلاش کنیم و فلانی مشهور شود؟ انسان ذاتا یک موجود اجتماعی هست و کمال انسان در تعامل با افراد هست، من کمتر کسی رو دیدم که فکری بزرگ[1] و سازنده داشته و برای اجرایی کردنش به کمک کسی نیاز نداشته باشد! هر کارافرینی که رویایی بزرگ در سر داشته و در نهایت نتایجی خارق العاده ثبت کرده در قدم اول تیمی از انسان های بزرگ منش در کنار خودش جذب کرده . جالبه بدونید آقای جیم کالینز در کتاب از خوب به عالی میگه برای اینکه کار عجیب و غریبی انجام بدید نیاز نیست هدف بزرگی داشته باشین! شما انسان های درجه یک را وارد سازمانتان کنید و آنها برای شما هم اهداف عالی را مشخص میکنند و هم نتایج عالی را خلق میکنند.

 اگر شما هم تصمیم گرفتین کسب و کارتون رو گسترش بدید بهتون تبریک میگم و باید خدمتتون عرض کنم که در ادامه قصد دارم قدم هایی که لازمه بردارید تا به یک تیم حرفه ای دست پیدا کنید رو براتون تشریح کنم.

 

 

چرا باید فقط درجه یک هارا جذب کنيم؟

میتونم براتون هزارویک دلیل بیارم که استخدام افرادی غیر از درجه یک ها اشتباه محض است. تجربیات سخت تیم سازی که طی سال های اولیه فعالیتم در صنعت بیمه داشتم باعث شد تا درس های زیادی در این حوزه یادبگیرم. من بدون توجه به کیفیت افراد و با توجه به اینکه قرار بود صرفا پورسانتی کار کنند همه جور آدم رو وارد سازمان کردم. روز های اول همه چیز عالی بود و من هم حس غرور داشتم که این همه فروشنده دارم و بزودی کل استان رو خواهیم گرفت. مشکل از اونجایی شروع شد که افراد کم کم باهم صمیمی شدند و معمولی ها افکار سمی خودشان را بین سایرین تزریق کردند . قدرت تخریب بالایی که داشتند باعث شد عالی ها تیم را ترک کنند و معمولی ها عملکرد تیم را کاهش دهند و مشکلات زیادی برای من بوجود بیارند.

زمانی که داشتم در اداره کار از حقوق خودم دفاع میکردم یاد گرفتم اگر تنهایی کار کنم بهتر از این هست که با معمولی ها همکاری کنم چراکه همکاری با معمولی ها هزینه زیادی را تحمیل میکند. برای هر ثانیه ای از زمانم که در اداره کار میگذشت حسرت میخوردم ، همین زمان میتوانست صرف فروش شود. بعدها در کتاب دیوانگان ثروت ساز خوندم : یک کارمند بد بین 6 تا 15 برابر حقوقی که دریافت میکند به سازمان آسیب میزند. شاید براتون غیر قابل باور باشه! من هم مثل شما باورم نمیشد اما وقتی زمان های صرف شده برای مذاکره با معمولی ها و ساعت هایی که در اداره کار گذراندم و جرایمی که پرداختم را محاسبه کردم به همین نتیجه رسیدم.

لازم به ذکر هست که هزینه هایی که صرف استخدام کردن و آموزش دادن به افراد میشود هم جزو هزینه هایی هست که باید درنظرگرفت.

اگر شما سازمانی دارید که فرد یا افرادی با شما کار می کنند باید مدنظر داشته باشید که بزرگترین سرمایه های سازمان تجهیزات و امکانات سازمانتون نیست، بزرگترین سرمایه های شما نیروهای درجه یکی هستند که دارید! درجه یکها هستند که باعث میشن شما آرامش داشته باشید، درجه یک ها هستند که مثل کوه پشتیبان شما و سازمان هستند و حتی بیشتر از شما برای سازمان دل میسوزانند، درجه یک ها هستند که اجازه نمیدهند شما درگیر مسایل عادی باشید چرا که اونها قدر زمان شمارا میدانند. اگر شما افراد عالی رو در کنارخودتون دارید من این اطمینان رو به شما میدم که این افراد حداقل 3 برابر حقوقشان به شما سود میرسانند، یعنی یک فرد عالی برای سازمان هزینه ای ندارد. پس بعنوان یک مدیر یا رهبر سازمان هرگز تلاش نکنید که مراحل استخدام را کوتاه کنید و یا بخواهید با حداقل هزینه (پول، زمان و انرژی) نیرو جذب کنید. اگر تلاش شما اینه که مراحل استخدامی ارزان تمام شود من به شما قول میدم درنهایت براتون گرون تموم میشه ! این رو از کسی میشنوید که بخاطر استخدام غلط هزینه های زیادی پرداخت کرده.

 

 

ویژگی های درجه یک ها چیست؟

تا اينجا به اين نتيجه رسيديم كه بايد براي ثبت يك اثر ماندگار تيم تشكيل داد و البته بايد تيم مون فقط متشكل از درجه يك ها باشه. ممكنه با خودتون بگيد "چشم بسته غيب گفتي ، خب اينو كه هركسي ميدونه! یالا بهم بگو درجه یک ها چه کسانی هستند؟"  الان ميخوام درمورد خصوصيات و ويژگي هاي درجه يك ها صحبت كنيم. 4 سال قبل درست زماني كه در گيرو دار جذب نيروي درجه يك و زخم خورده از نيرو هاي عادي بودم، كتاب صوتي مربوط به شيوه هاي رهبري استيو جابز رو گوش ميكردم. در بخش دوم اين كتاب يك جمله جالب از استيو جابز ذكر شده بود و اون اين بود: "دزدان دريايي بجاي نيروي دريايي!" اين عبارتي بود كه استيو جابز روي تيشرت هايي چاپ ميكرد و به همه اعضاي تيم هديه ميداد. نكته اي كه من از توجه به اين جمله ياد گرفتم اين هست : دزدان دريايي براي دل خودشان (و يا براي بقا) كار ميكنند و نيروي دريايي براي پول كارميكنند. براي همين همه توان و انرژي خودشون رو براي رسيدن به هدف ميزارن و تا آخرين لحظه تلاش ميكنند. اما نيروي دريايي چيزي با ارزش تر از پول دارد كه در لحظات حساس ترجيح ميدهد پول را رها كند و به براي حفظ جانش عقب نشيني كند. يك اصل مهم در حوزه مديريت منابع انساني وجود دارد كه ميگه : اگر افراد ايمان داشته باشند كه با كارشان مسير زندگي انسان ها را تغيير ميدهند آنوقت حاضر ميشن بدون توقف كار كنند و زندگيشان را وقف كار كنند. من باور دارم جداي از مباحث بيزنسي اين والاترين باور براي هر انساني هست . اينكه هركسي در هرجايگاهي به اين باور داشته باشد كه ميتواند خارق العاده باشد و ارزش والايي را به جامعه عرضه كند. اين افراد هرگز منتظر آخر هفته ها نيستن چراكه از تك تك ثانيه هايي كه دارن كار ميكنن لذت ميبرن و كار براشون حكم تفريح رو داره. اونها به لذت هاي دروني دست پيدا كردن و اين رضايت دروني اجازه نميده از كار خسته بشن، ممكنه جسمشون خسته بشه اما ذهنشون در اوج آرامش هست. اين افراد براي پول و دوران بازنشستگي كار نميكنند. اونها كساني هستند كه اگر ميلياردها تومن پول بهشون بدي بازهم كارشان و ماموريتشان را ادامه  خواهند داد و دنبال بازنشستگي نخواهند بود. اين موجودات افسانه اي جسارت نامتعارف بودن، متفاوت بودن و عبور از مرزهاي امكان را دارند و هيچ نيرويي نميتواند جلودار انجام ماموريتشان باشد. دزدان دريايي ارزش هاي سازمان را به ارزش هاي خودشان ترجيح ميدهند ، چون بخوبي ميدانند رشد سازمان باعث رشد خودشان است، باور دارند كه سازمان همان جايي هست كه ميتونه كمكشون كنه تا ماموريتشان در زندگي را به بهترين شكل ممكن انجام دهند. عالي ها هر روز آموزش ميبينند، هر روز ياد ميگيرند ، هر لحظه براي بهتر بودن دغدغه دارند اونها از اينكه كسي به ايشان مشكلش را تذكر دهد آزرده خاطر نميشوند و با اشتياق پذيراي پيشنهادات سازنده هستند، دليلش هم اين هست كه باور دارند با اين كاري كه دارند انجام ميدهند دارند دنيا را جاي بهتري براي زندگي كردن تبديل ميكنند . درجه يك ها قدرت جذب افراد درجه يك ديگر را نيز دارند و خيلي زود يك كلوني از افراد درجه يك ديگر در سازمان تشكيل خواهند داد. عالي ها موجودات جاه طلب و دوست داشتني اي هستند كه به كم قانع نيستند اونها همونايي هستند كه تا رسيدن به قله دست از تلاش برنميدارن.

اميدوارم منو محكوم نكني به اين كه دارم خيال بافي ميكنم چون اين ويژگي ها كه درموردش صحبت كردم حقيقت دارند و همون هايي هستند كه:

 اپل را از يك گاراژ به ثروت بي نهايت رساند. آمازون را تبديل به بزرگترين بازار آنلاين كرد.  مرسدس را سالهاست استوار نگه داشته است. پروفسور صميعي را محبوبترين متخصص مغز در دنيا كرد ، و اكسيري است كه پروفسور حسابي را براي هميشه زنده نگهداشته است. دوست دارين چند مثال ديگه بگم تا باورتون بشه؟

اين جمله رو هرگز يادتون نره: بزرگترين دروغي كه به ما گفتند اينه كه معمولي هستيم. اگر بعنوان يك رهبر به اين ويژگي ها باور نداشته باشي هرگز نميتوني صاحبان اين ويژگي هارو جذب كني و البته اگر قرار بود تعداد اين افراد زياد ميبود كه دنيا گلستان بود و هيچكس بيكار نميماند. اما نكته اينه كه اين افراد كم هستند و بزرگترين ماموريت رهبر پيدا كردن اين موجودات دوست داشتني و افسانه اي هست.

 

 

چگونه جذب کنیم؟

اگر قرار باشه یه مقدار عملیاتی تر با هم صحبت کنیم و تک تک  فرایند هایی که برای جذب الزامی هست را پا به پای هم طی کنیم از شما میخواهم به این سوالات با دقت و صرف زمان کافی پاسخ بدهید. درصورت امکان برای رسیدن به پاسخ کاملتر با سایر اعضای تیم یا سازمان مشورت کنید.

سوال اول: ماموریت و رسالت شما یا سازمان شما چیست؟

از مطالعه و برسی زندگی انسان های بزرگ تاریخ به یک نتیجه رسیدم و آن هم این بود که هرچقدر خودم را بهتر بشناسم موفقتر خواهم بود. در اینجا هم اگر من به خوبی با رسالت و ماموریت خودم یا سازمانم آشنا باشم بهتر میتوانم درک کنم که به کمک چه کسانی نیاز دارم. پس روی این موضوع به خوبی تمرکز کنید و از این مساله ساده عبور نکنید. فرض کن ماموریت شما اینه که از بندر عباس به جزیره کیش بری ! قطعا برای رسیدن به این مقصد یک خودروی مرسدس بنز فول آپشن نمیتواند هیچ کمکی به شما کند، اما یک قایق پارویی قدیمی در این مسیر میتواند شما را به هدفتان برساند. پس شناخت بهتر خود باعث پیداکردن افراد درست و مسیر درست خواهد شد.

سوال دوم: برای رسیدن به اهداف سازمان چه نقش هایی مورد نیاز هست؟ به کمک افراد با چه ویژگی های فردی نیاز دارید؟

به طور کلی میتوانیم برای هر سازمانی چهار نقش تعیین کنیم:

1. رهبری : فرد یا افرادی که سازمان دهنده اعضا و ایده ها هستند و برای رسیدن به اهداف سازمان هر لحظه نتایج را رسد میکنند . رهبران با نشان دادن چشم انداز برای سایرین الهام بخش هستند و روح را در جسم سازمان میدمند.

2. خلاقیت و حلال مشکلات: برای داشتن سازمانی که بدون وقفه در حال رشد و نوآوری باشد به این افراد نیازمندیم. کسانی که ایده پردازهستند و بخوبی ایده های ناب را گزینش میکنند و مثل یک مهندس واقعی شروع به برسی تمامی حالت های مختلف میکنند. اونها حتی گاهی بسیار ترسناک میشن چراکه برای مطمعن شدن از اجرایی بودن ایده به طرز وحشیانه ای ایده را سلاخی میکنند!

3. تمام کننده ها: این افراد تا پروژه ای را تمام نکنند و بعد نتایج بدست آمده را تحلیل  و برسی نکنند ولکن ماجرا نیستند. اینها همونهایی هستند که میتونن سیستم را اصلاح کنند و با توجه روی جزئیات باعث تداوم بهتر امور میشن.

4. دلسوز ها: فکر کنم دوست داشتنی ترین آدم های سازمان این دسته هستند! کسانی که مدام در حال شبکه سازی و جذب هستن و از طرفی هشیار هستند که نکند به اعتبار سازمان آسیبی برسد. پشتیبانی و حامی بودن این افراد تا جایی هست که فضای کار را عوض میکنند و انرژی دهنده هستند.

این ها ویژگی هایی هست که کاملا وابسته به شخصیت افراد هست و اگر بتوانید تعادل برقرار کنید میتوانید امیدوار باشید که نتایج خوبی رقم خواهد خورد.

سوال سوم: برای رسیدن به اهداف سازمان به افراد با چه مهارت هایی نیاز دارم؟در حوزه کاری من درجه یک ها چه کارهایی رو بهتر از بقیه انجام میدن؟

مهارت هایی که هر فرد دارد با خصوصیات رفتاری متفاوت هستند. مهارت ها قابل یاد گیری هستن اما خصوصیت ها تقریبا ثابت هستن و خیلی سخت تغییر میکنن. پس کاری که باید انجام بدیم اینه که یک لیست از مهارت هایی که افراد باید داشته باشند تا بتونن سازمان رو به اهدافش برسونن تهیه کنیم. در این مورد با سایر اعضا و یا با مربی خودتون مشورت کنید تا بتونید تمامی جنبه های مختلف رو درنظر بگیرید و لیستتون رو کاملتر کنید. بعد از تکمیل لیست از خودتون بپرسید کدام پنج مهارت هست که از همه مهمتر و حیاتی تر هست؟ و کنار اونها یک تیک قرمز بگذارید.

نکته کنکوری: یادتون باشه که اگر میخواهید سازمانتون رشد کنه باید افراد بهتر از خودتون رو استخدام کنید. جک ما میگه احمق ترین فرد تیم باش! بهترین راه برای پیدا کردن این افراد اینه که نتایجی را که پیش از این خلق کرده اند را مورد برسی قرار دهید. برای من اهمیتی نداره که شخص کجا کار کرده اما اهمیت داره که در اون جایی که بوده چه کاری را متفاوت انجام داده و به چه نتیجه خارق العاده ای دست پیدا کرده. نتیجه فقط باید یک عدد باشد و هرگز از در مقابل کلماتی مثل فروش بالا یا تغییرات بزرگ قانع نشید. مثلا فرد با اجرای تکنیک هایی که داشته باعث  رشد 80 درصدی فروش شده.

سوال چهارم: افراد از شما چه میخواهند؟

خیلی مهمه که بدونید انتظار افراد از شما چیه و شما موظف هستین این رو توی جلسه مصاحبه از لابلای حرف های افراد استخراج کنید، تاکید میکنم که بهتره که مستقیما سوال نپرسید و بصورت غیر مستقیم خاسته های اونهارو استخراج کنید.

معمولا درجه یک ها خواهان موارد زیر هستند:

1.آدم ها: افراد درجه یک براشون مهمه که در کنار افراد درجه یک کار کنند، اونها هرگز تحمل این را ندارند که همکارانی داشته باشند که معمولی هستند.

2.چالش: درجه یک ها از حاشیه امن فراری هستن. اونها دنبال عواملی هستند که باعث تحریکشان شود تا تغییر کنند و به آدم بهتری تبدیل شوند.

3.موقعیت: عالی ها به دنبال کار در سازمانی هستند که پیشرو هست و یا حرکت رو به جلو دارد . اونها عاشق رشد و توسعه هستند و دوست دارند اثری از خودشان بجا بگذارند.

4.آموزش: برای افراد درجه یک خیلی مهمه که سازمان برای رآموزش افرادش سرمایه گزاری کند.

5.پول: درجه یک ها در ازای خدماتی عالی ای که ارائه میدهند و نتایج خلق میکنند پول خوب هم دریافت میکنند. البته برای آنها پول اولویت نیست ، انها پول را وسیله ای برای سنجش میزان خدمتشان میدانند.

نکته مهم: هرچقدر در کشف استعداد های ذاتی افراد تواناتر باشید ، میتوانید پیش بینی کننده آورده های آتی افراد باشید. ازریابی دستاورد های گذشته و پیدا کردن کسانی که از پروژه ها ذوق میکنند از وظایف کلیدی فرد مصاحبه کننده هست.

 

 

از چه منابعی جذب کنیم؟

یکی از سوالات متداولی که از من پرسیده میشه و البته خودم هم بارها از خودم پرسیدم همین سواله: از کجا و چطوری نیروهایی که لازم دارم رو پیدا کنم؟

قبل اینکه بخواهم منابع جذب افراد رو به شما معرفی کنم میخوام بهتون کمک کنم که از عضله خلاقیتتون استفاده کنید تا خودتون منابع رو کشف کنید. درواقع میخوام ماهیگیری بهتون یاد بدم. اگر تمرین فصل قبل رو به درستی انجام داده باشید و به اندازه کافی وقت صرف کرده باشید ، الان شما یک لیست کامل از ویژگی ها و مهارت های فرد موردنظرتون رو در دست دارید. کاری که باید انجام بدید اینه که این سوال رو از خودتون بپرسین:

افراد با این ویژگی ها بیشتر کجاها میشه پیداشون کرد؟

تا الان شما یک لیست از ویژگی های فرد مورد نظر دارید و یک سوال درست که باعث شده ذهن شما مثل یک رادار عمل کنه و بلافاصله بعد از تشخیص نشانه هایی از فرد ایده آل به شما اطلاع رسانی کنه. تاحالا شده بعداز خرید یک وسیله خاص احساس کنی که افراد بیشتری مثل شما مشابه وسیله شمارو دارن؟ درحالی که تاقبل از خرید هرگز اونهارو نمیدیدید! این یکی از ویژگی های ذهن هست که من میخوام ازش استفاده کنید برای پیدا کردن افرادی که بهشون نیاز دارید. با کمی تمرین رادارهاتونو راه اندازی کنید و از این قابلیتی که خدابهتون داده استفاده کنید.

امیدوارم با استفاده از این تمرین به نتایج ایده آل خودتون رسیده باشید، اما در هرصورت من لیست منابع مورد نیازتونو براتون مینویسم بلکه بتونید ایده بگیرید و یا نیروهای مورد نیازتون رو جذب کنید.

  1. مراکز کاریابی: در هر شهر معمولا با توجه به وسعت و جمعیت ، مرکز یا مراکزی وجود دارند که تحت نظارت اداره کار هستند (لیست را میتوانید از اداره کار دریافت کنید) و کارشان وصل کردن متقاضیان کار به کارفرمایان است.
  2. سایت های کاریابی: دقیقا نمیدونم آیا این سایت ها زیر نظر اداره کار هستند یا نه اما یه سری سایت وجود داره که خیلی قوی وسازماندهی شده تر و قدرتمندتر از مراکز حضوری بصورت 24 ساعته خدماتلازم رو به متقاضیان و کارفرماها ارایه میدهند. برای شهر های بزرگ توصیه میکنم حتما از این منبع استفاده کنید.
  3. چیج های اینستاگرامی و کانال های تلگرامی: این دو منبع حکم همون روزنامه هایی رو داره که قبلا برای درج آگهی های مختلف استفاده میشد. یه مقدار غیر تخصصی هست اما بشدت عمومیت داره و تعداد بیشتری از مردم در دسترسدارن.
  4. دانشگاه ها: باتوجه به رشته ای که نیاز دارید میتونید با مسئولین دانشگاه (مدیر گروه، واحد ارتباط با صنعت، روابط عمومی و ...) نیازتان را مطرح کنید تا اطلاع رسانی انجام شود. درصورتی که در رویداد های مختلف شرکت کنید و بصورت حضوری خودتان و کسب و کارتان را معرفی کنید نتیجه بهتری خواهید گرفت. نکته قابل توجه اینجاست که معمولا ورودی هایی که از دانشگاه ها دارید معمولا سابقه کار ندارند اما انرژی  فوق العاده ای دارند.
  5. دفتر نماینده مجلس: متاسفانه یا خوشبختانه نماینده های مجلس زمانی که برای انتخابات تلاش میکنند یکی از شعارهایی که به کمک آن رای جمع میکنند وعده ایجاد اشتغال هست و بر همین اساس تعداد زیادی نیروی کار در لیست هایشان دارند و شما میتونید از این فرصت استفاده کنید.
  6. افرادی که تعدیل شدند: درشرایط بحران اقتصادی معمولا شرکت ها و سازمان ها نیروهایشان را تعدیل میکنند و شما میتوانید از میان این افراد نیروی مناسب خودتان را جذب نمایید.
  7. بازنشسته ها: معمولا دوگروه از افراد هستند که بعد بازنشستگی تمایل به ادامه فعالیت دارند، دسته اول کسانی هستند که به بازنشستگی اعتقادی ندارند و باورشان این است که انسان تا زمانی که زنده است باید کاری انجام دهد. دسته دوم کسانی که به منابع مالی بیشتر نیاز دارند. درهردوصورت افراد با تجربه و با اعتباری هستند که میتوان در ترکیب تیم قرار گیرند و باعث افزایش عملکرد شوند.
  8. بهزیستی : افراد توانمندی را دیده ام که بخاطر معلولیت سایر توانایی هایشان نادیده گرفته شده . باتوجه به نیازتان میتوانید از این گروه هم استفاده نمایید. اینطوری هم در راستای مسئولیت اجتماعی خودتون اقدامی انجام دادید و هم یک انسان را با توانایی هایش آشنا کردید و تبدیل به یک مولد کردید.
  9. اشخاص ثالث: میتونید از کسانی که با نفوذ و اثر گزار هستند بخواهید تا درجه یک هارا به شما معرفی یا شمارا به آنها معرفی کنند . معمولا ایندست از افراد درصدی از حقوق یکساله را دریافت میکنند.

10.منابع بومی: همه ما با توجه به میزان ارتباطاتمون و گستردگی کسب و کارمون افرادی را میشناسیم که در جایگاهی هستند که با نیروهای مستعد برای کار آشنایی دارند و میتوانیم از انها کمک بگیریم .

 

 

 

 

 

[1] توصیه میکنم کتاب معجزه فکر بزرگ را مطالعه کنید.

نظرات کاربران

ارسال نظر
شما هم دیدگاه، تجربه یا سوالتان را بنویسید