استراتژی یافتن یک کوچ خوب
- 2 سال پیش
- کوچ
- 8 دیدگاه
- 787
چهار متخصص به ما میگویند که چگونه یک کوچ خوب پیدا کنیم؟
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چگونه میتوان از دریای کوچهای زندگی بی صلاحیت آنلاین عبور کرد؟ با کارشناسان ما همراه باشید تا پاسخ خود را بیابید.
آیا نمیدانید چگونه یک کوچ خوب پیدا کنید؟ این یک سؤال دشوار است که ما نیز مطمئناً میخواهیم پاسخ آن را بدانیم.
کوچ زندگی در حال حاضر یک پدیده جهانی است. طبق اعلام فدراسیون کوچینگ، کوچینگ زندگی با میانگین رشد سالانه 6.7 درصد، دومین صنعت با رشد سریع در جهان میباشد.
به گفته استفانی وایت، مالک پلتفرم آموزشی و شرکت کپینویسی By The Way Creative، ارزش کوچینگ در سال 2019 حدود 15 میلیارد دلار بوده است که در مجموع ارزش بازار آن تنها در ایالات متحده 7.5 میلیارد دلار است.
او توضیح میدهد: «میلیونها نفر از کمک مربیان متخصص استفاده میکنند. از روابط گرفته تا کسب و کار، سلامت مالی گرفته تا مربیگری زندگی– برای هر شغل، ابهام و کابوسهایی که ممکن است در زندگی از سر گذرانید، یک مربی وجود دارد.
اما سؤال اساسی اینست: چگونه میتوان یک کوچ خوب و کاملاً واجد شرایط و ثبت نام شده را از یک کوچ واجد شرایط و حرفهای تشخیص داد؟
فهمیدن آن میتواند بسیار دشوار باشد– به همین دلیل است که ما از چهار متخصص واجد شرایط که در این فضا کار میکنند راهنمایی خواستهایم.
چگونه یک کوچ خوب پیدا کنیم؟
کوچ کیست؟
به گفته Rhiannon Bates، مربی و بنیانگذار Garnet PR، انواع مختلفی از کوچ یا مربی وجود دارد، از طرز فکر، کسب و کار، بهره وری، تناسب اندام، رهبری و غیره.
او توضیح میدهد: «گزینههای زیادی وجود دارند، اما صرفنظر از جایگاه، هدف کوچینگ کمک، حمایت و مشاوره است.
به اشتراک گذاشتن بینش، استراتژیها و تاکتیکهایی که به مشتریان اجازه میدهد اعتماد به نفس خود را توسعه دهند، رشد کنند و به نتایجی که میخواهند دست یابند.»
وایت تأکید میکند که مربی کسی است که شما و تجارت شما را از بیرون میبیند. او میگوید: «ما دیدگاهی بسیار منزوی از دنیای خود داریم– یک کوچ خوب میتواند دید عینیتری از جایی که شما میتوانید پیشرفت و رشد کنید داشته باشد.»
امی کرامپتون، بنیانگذار کاکتوس اجتماعی (Social Cactus) و مربی کسب و کار و طرز فکر، با این موضوع موافق است و میافزاید که هدف اصلی کوچینگ کمک به کسی است که برای رسیدن به یک هدف خاص تلاش کند.
او تاکید میکند: «معمولاً، کوچ با شما همکاری میکند تا هر گونه موانع ذهنی یا باورهای خود محدود کنندهای را که ممکن است شما را عقب نگه دارد، کشف کنید.
او به شما کمک میکند تا استراتژی ایجاد کنید که با شما هماهنگ باشد و شما را در حین انجام عمل مسئول نگه دارد.»
توجه داشته باشید مربیگری این نیست که به شما بگوید چه کاری انجام دهید یا چه کسی باشید.
در عوض، حضور کوچ یک کمک هدایت شده است که شما را با ابزارهای مناسب برای دستیابی به راهحلهایی بر اساس اینکه چه کسی هستید و چه چیزی را درست میدانید مجهز میکند.
تفاوت بین کوچینگ و درمان چیست؟
سؤال خوبی است، زیرا این دو چیز معمولاً اشتباه گرفته میشوند. به گفته کرامپتون به طور خلاصه، مربیگری به آینده نگاه میکند، در حالی که درمان به عقب نگاه میکند.
او توضیح میدهد: "در درمان تمرکز اصلی نگاه کردن به گذشته است در حالی که در کوچینگ تمرکز اصلی بر حرکت به جلو است."
کوچینگ به طور کلیشهای شامل چه چیزی میشود؟
همانطور که در بالا ذکر شد، این امر بستگی به مربی شما و هدف شما از کوچینگ دارد، اما به گفته بیتس، اکثر اشکال کوچینگ شامل تعیین هدف، کار بر روی توسعه مهارتها و شناسایی شکافها در خودباوری شما خواهد بود.
بیتس توضیح میدهد: نکته کلیدی در مورد کوچینگ این است که کوچینگ یک سرویس برای شما نیست. بلکه راهنمایی در مسیری است که فرد از قبل میخواهد در آن باشد.
همچنین تشویق و حمایت در طول مسیر و توانمندسازی افراد برای دستیابی به نتایج خوب میباشد.
آیا همه مربیان واجد شرایط نیستند؟
پاسخ کوتاه: متأسفانه خیر. همانطور که لوسی ویلر، وکیل و بنیانگذار Lucy Legal توضیح میدهد، ارگانهای متعددی وجود دارند که مدعی ارائه دورههای مربیگری قانونی هستند، اما این به خودی خود میتواند یک میدان مین باشد.
او میگوید: «فرآیند کوچینگ شامل دورهها و ارائهدهندگانی است که پس از یک دوره تحصیل و با حداقل تجربه مربیگری، «شرایط آموزشی» را ارائه میدهند.
بهترین دورهها معمولاً دورههایی هستند که به حداقل شش ماه مطالعه و تعداد قابل توجهی از ساعتهای مربیگری نیاز دارند، مثلاً 100 تا 500 ساعت.»
به علاوه، با گسترش بیتس، در حال حاضر هیچ نهاد نظارتی واقعی در بریتانیا وجود ندارد.
او توضیح میدهد: «در حالی که بخشهایی از این صنعت در بریتانیا تنظیم میشود، مانند کوچینگ سلامت، بخشهای کوچینگ کسبوکار و کوچینگ زندگی در حال حاضر بدون هیچ نهاد حاکمیتی تنظیمنشده هستند».
"هر کسی میتواند بدون هیچ آموزش یا تجربهای خود را مربی خطاب کند."
5 نکته که هنگام جستجوی یک کوچ خوب باید مراقب آنها باشید
1. مطمئن شوید که ارتباط خوبی دارید
به گفته بیتس، هر کوچی که انتخاب میکنید باید ارتباط خوبی با شما داشته باشد و این رابطه باید مناسب باشد.
2. اطمینان حاصل کنید که کوچها در زمینه کاری خود و در زمینهای که به کمک نیاز دارید، به وضوح متخصص هستند.
بیتس تأکید میکند: «آنها همچنین باید در جایگاه خود متخصص باشند. اگر به یک مربی ذهنی نیاز دارید، پیدا کردن یک مربی بهرهوری خوب نیست.
یک مربی واقعاً خوب اگر فکر کند نمیتواند به شما خدمت کند، با شما صادق خواهد بود، و حتی ممکن است شخص دیگری را برای همکاری توصیه کند.»
3. از وعدههای توخالی دوری کنید
یا همین طور کرامپتون هشدار میدهد که: "هر وعده موفقیت یک شبه یک پرچم قرمز است.
هیچ مربی نمیتواند قول نتیجه بدهد که به نتیجه میرسید، به خصوص یک شبه."
مشتری مسئول نتایج خود است و هر کس در سفر متفاوتی است که زمانهای مختلفی را برای افراد نیاز دارد.
4. توصیفات آنها را بررسی کنید
کرامپتون توصیه میکند که اگر گواهینامههای جعلی در وب سایت خود دارند، با آنها ارتباط نگیرید. وایت علاوه بر این توصیه میکند فقط با مربیانی کار کنید که با آنها ملاقات حضوری داشتهاید.
5. صلاحیت آنها را بررسی کنید
باز هم واضح اما ضروری است. ویلر میگوید: "همیشه صلاحیتها را بررسی کنید- به دنبال مربی واجد شرایطی باشید که در یک برنامه معتبر ICF آموزش دیده است."
سنجش یک کوچ خوب
هیچ سنجش دقیقی برای یک مربی خوب وجود ندارد، زیرا هر مربی نقاط قوت و ضعف خود را دارد. با این حال، برخی از ویژگیهای متمایز وجود دارد که در بین مربیان خوب مشترک هستند.
همانطور که این لیست را میخوانید، از خود بپرسید که چگونه مربیان را با هر یک از این ویژگیها مقایسه کنید و مشخص کنید که کدام حوزهها میتوانند مورد توجهتان باشند.
اگر خودتان کوچینگ دریافت کردهاید و احساس میکنید که میتواند مؤثرتر باشد، این فهرست میتواند پنجرهای برای گفتگوی سازنده با کوچتان برای بهبود رابطه به شما بدهد.
1. یک کوچ خوب خودآگاه است.
درک خود، سبک کوچینگ و نحوه درک و دریافت آن توسط کارکنان، اولین قدم حیاتی برای تبدیل شدن به یک کوچ ارزشمند و مؤثر است. خودآگاهی خود یک سفر است.
2. یک کوچ خوب مسائل مشخص را به گوش دیگران میرساند.
نامشخص بودن در مورد حوزههای مشکلدار، یا عدم ارائه آنها با احزاب مناسب، نشاندهنده بیمیلی برای تأثیرگذاری بر تغییرات مثبت و فقدان رهبری است.
3. یک کوچ خوب برای هر جلسه با اطلاعات، مثالها، ایدهها و ... آماده میشود و آماده بحث است.
جلسات کوچینگ باید از قبل برنامهریزی شده باشد و مربی باید برای هر جلسه که مأموریت آن روز را مشخص میکند دستور کار محکمی داشته باشد.
بدون ساختار، جلسه کوچینگ میتواند به یک مکالمه گاه به گاه بدون محتوا یا جهت واقعی تبدیل شود.
4. یک کوچ خوب با افراد به عنوان شریک در سازمان رفتار میکند، نظرات آنها را تشویق میکند و به آنها برای انجام تکالیف اعتماد میکند.
برخی از مربیان طرفدار «عشق سخت» هستند، در حالی که برخی دیگر ملایمتر هستند، اما وجه مشترک همه مربیان خوب احترام به مشتریانشان است.
تحقیر و رنجش جایی در یک رابطه مربیگری مؤثر ندارد و فقط باعث ایجاد تضاد بیشتر میشود.
5. یک کوچ خوب، نقاط قوت و ضعف کارمندان خود را میشناسد.
دقیقاً مانند مربی یک تیم ورزشی، او میداند که چگونه از نقاط قوت فردی کارکنان استفاده کند تا بیشترین بهره را از آنها ببرد و بیشترین بهره وری را از تیم به صورت جمعی و فردی به دست آورد.
6. یک کوچ خوب انتظارات را در ابتدای جلسه مربیگری به وضوح بیان میکند.
هم مربی و هم مشتری باید این احساس را داشته باشند که این جلسه هدف مشخصی دارد و باید در مورد هدف آن توافق داشته باشند تا جلسه به آرامی پیش برود.
7. یک کوچ خوب زمان کافی را برای بحث و گفتگو در مورد مسائل و نگرانیها در اختیار میگذارد.
محدود کردن زمان کافی برای یک جلسه محکم، به جای فشرده کردن آن و عجله کردن، نشان دهنده احترام به زمان مشتری است و به آنها اجازه میدهد تا با تفکر بیشتری در آن شرکت کنند.
8. یک کوچ خوب به دنبال ایدهها است و آن ایدهها را بخشی از راه حل قرار میدهد.
اگر کوچ تمایلی به شنیدن ایدهها، پیشنهادها یا افکار سایر اعضای تیم ندارد، آن را به عنوان یک پرچم قرمز در نظر بگیرید. یک مربی برای خدمت به مشتریان حضور دارد، نه برای خدمت به خود.
9. یک کوچ خوب به صحبتهای دیگران گوش میدهد و سعی میکند نقطه نظرات آنها را درک کند.
کوچ به جای سرزنش یا انتقاد غیر مفید، به مشتری اجازه میدهد تا موارد را از نقطه نظر خود توضیح دهد، که اغلب میتواند ریشه یک سوء تفاهم یا عدم ارتباط را آشکار کند.
10. یک کوچ خوب زمانی که در مورد مسائل آسان و دشوار بحث میشود، ابراز تشویق و خوش بینی میکند.
گاهی اوقات ممکن است مشکلی بزرگی در میان باشد که هیچ کس نمیخواهد در مورد آن صحبت کند. این وظیفه مربی است که با الگوبرداری از یک نگرش سازنده که تیم را برای رسیدگی به آن گرد هم میآورد، این موضوع را کمتر ترسناک کند.
11. یک کوچ خوب مستقیماً خواستار تعهد به راه حلهایی است که روی آنها توافق شده است.
کوچها نمیتوانند در مورد انتظارات خود بی خیال باشند. اگر مشتری برای بهبود پاسخگو نباشد، ادامه کوچینگ باعث اتلاف وقت همه میشود.
12. یک کوچ خوب منابع، اختیار، آموزش و پشتیبانی لازم را برای اجرای راه حلها برای دیگران فراهم میکند.
وقتی جلسه به پایان میرسد، کوچینگ به پایان نمیرسد. این به کوچ بستگی دارد که هر گونه راهنمایی اضافی را که ممکن است مشتری برای حرکت به جلو نیاز داشته باشد، دنبال کند.
13. یک کوچ خوب از کسانی که کوچینگ میشوند حمایت میکند تا به آنها کمک کند تا تغییرات را اعمال کنند و به اهداف مورد نظر دست یابند.
توسعه حرفهای یک تلاش تیمی است. معمولاً عاقلانه نیست که بعد از یک جلسه مشتری را رها کنید و از او انتظار داشته باشید که به تنهایی به همه چیز برسد.
14. یک کوچ خوب جلسات کوچینگ را به موقع پیگیری میکند.
برای کوچینگ بسیار آسان است که از نردبان اولویت در میان تمام خواستههای دیگر وظایف شغلی روزانه یک مدیر پایین بیاید.
در پایان هر جلسه کوچینگ، ایده خوبی است که جلو بروید و جلسه بعدی را برنامهریزی کنید و زمانی که زمانش فرا رسید به آن تعهد پایبند باشید.
15. هنگامی که راه حلها آن طور که انتظار میرود به نتیجه نمیرسند، یک کوچ خوب فعالانه به تعریف اقدامات جایگزین کمک میکند.
اگر در ابتدا مشتری موفق نشد، ممکن است سوء تفاهم وجود داشته باشد، یا ممکن است راه حل اصلی برای آن شخص خاص دارای ناهماهنگی باشد. یک کوچ خوب آماده داشتن یک (یا دو) برنامه پشتیبان است.
موضوع بسیاری از این ویژگیها این است: وقتی کوچینگ با روحیه احترام متقابل انجام میشود، پاداشها و مزایا برای مشتریان شما بی پایان است. آنچه مهم است ایجاد یک رابطه کوچینگ مثبت بین مربی و مشتری است که تمام نقاط قوت طرفین را در بر گیرد.